علم تکامل توانسته بسیاری از ویژگیهای بدن انسان را توضیح دهد، اما هنوز برخی اندامها باقی ماندهاند که پاسخ قاطعی برای منشأ آنها وجود ندارد. از جمله این موارد، اندازه بیضهها و وجود چانه در انسانها است؛ بخشهایی از بدن که با وجود شباهتهای ژنتیکی ما با دیگر پستانداران، به شکلی منحصربهفرد در بدن انسان دیده میشوند.
بدن انسان؛ محصول میلیاردها سال تکامل
بدن ما نتیجهی میلیاردها سال تکامل تدریجی است. از اولین موجودات تکسلولی گرفته تا انسان خردمند امروزی، هر اندام و عضو بدن ما در پاسخ به نیازهای بقا، تولیدمثل، رقابت و محیط، به مرور شکل گرفتهاند. اما هنوز برای برخی ویژگیها پاسخ قطعی وجود ندارد؛ مثلاً چرا فقط انسانها چانه دارند؟ و چرا اندازه بیضههای انسان در مقایسه با شامپانزهها و گوریلها، در حدی بینابینی است؟
بیضهها؛ شاخصی برای پیشبینی زندگی جنسی؟
در میان پستانداران، رابطهای مستقیم بین اندازه بیضه و نوع سیستم جفتگیری دیده میشود. گونههایی با رفتار چندجفتی، معمولاً بیضههایی بزرگتر دارند؛ چراکه تولید اسپرم بیشتر، شانس موفقیت در باروری را افزایش میدهد. در مقابل، گونههای تکجفتی معمولاً بیضههایی کوچکتر دارند چون رقابت اسپرمها کمتر است.
برای مثال:
- شامپانزهها و بونوبوها که جفتگیری آزاد دارند، بیضههایی بزرگ دارند.
- گوریلها که یک نر بر گروهی از مادهها سلطه دارد، بیضههایی کوچک دارند.
- دلفینهای چرخان، که در رویدادهای گروهی جفتگیری میکنند، حتی نسبت به وزن بدنشان، یکی از بزرگترین بیضهها را دارند.
اما انسانها در این میان در نقطهی میانی قرار دارند. اندازه بیضهی انسانها نه به بزرگی شامپانزههاست و نه به کوچکی گوریلها؛ این شاید نشاندهندهی الگوی جفتگیری ترکیبی در جوامع انسانی باشد.
آیا بیضههای بزرگ فقط برای تولید اسپرماند؟
شاید تصور کنید بیضههای بزرگ صرفاً برای تولید اسپرم بیشتر هستند، اما برخی نظریهها میگویند این عضو میتواند مثل دم طاووس، برای جذب جنس ماده هم نقش داشته باشد؛ حتی اگر مستقیماً کاربردی نداشته باشد. اما شواهد فسیلی و رفتاری بیشتر از نقش کلیدی رقابت اسپرمها در گونههای چندجفتی حمایت میکنند.
تکامل چانه؛ چرا فقط انسانها چانه دارند؟
برخلاف بیضهها که در بسیاری از پستانداران دیده میشوند، چانه ساختاری منحصربهفرد در انسان خردمند است. حتی نئاندرتالها که خویشاوند نزدیک ما بودند، چانه نداشتند. دانشمندان نظریههای مختلفی برای منشأ چانه ارائه کردهاند:
- تقویت فک برای مبارزه در دوران شکار و دفاع.
- نقش زیباییشناسی برای انتخاب جنسی.
- تغییر رژیم غذایی و پختوپز که فک را ضعیفتر و ساختار صورت را متفاوت کرده است.
اما مشکل اصلی اینجاست: چون چانه فقط در یک گونه (انسان) دیده میشود، امکان بررسی آن با الگوی تکامل همگرا وجود ندارد؛ یعنی نمیتوان در گونههای دیگر این ویژگی را مقایسه یا بررسی کرد. بنابراین، هنوز دلیل قطعی برای تکامل چانه در انسان در دست نیست.
تکامل همگرا؛ ابزاری برای رمزگشایی از اندامها
یکی از ابزارهای مهم در مطالعات تکاملی، بررسی پدیدهای به نام تکامل همگرا است؛ یعنی وقتی یک ویژگی مشابه در گونههای مختلف و بهطور مستقل شکل میگیرد. مثلاً چشم در اختاپوس و انسان، با وجود تفاوت نژادی، شباهتهای عملکردی دارد و این به ما در درک دلیل شکلگیری آن کمک میکند.
اما این ابزار زمانی مفید است که چندین نمونهی مستقل از آن ویژگی داشته باشیم. دربارهی چانه، چون فقط در انسان دیده میشود، نمیتوان از این روش استفاده کرد و درنتیجه این عضو همچنان یک راز تکاملی باقی مانده است.
هنوز چیزهای زیادی از بدنمان نمیدانیم
اگرچه علم تکامل توانسته بسیاری از ویژگیهای انسان را توضیح دهد، اما مواردی مانند چرا چانه داریم؟ یا چرا بیضههای انسان نه خیلی بزرگاند و نه خیلی کوچک؟ هنوز بهطور کامل روشن نشدهاند.
با پیشرفت ژنتیک، دیرینهشناسی و تحلیلهای آماری بر پایه تکامل همگرا، شاید در آینده بتوانیم پاسخ دقیقتری به این معماها بدهیم. تا آن زمان، برخی از اعضای بدن ما همچنان برای زیستشناسان مانند رازهای ناشناختهای از گذشتهی تکاملی بشر باقی خواهند ماند.










ارسال پاسخ